یارسانها؛ از مهاجرت تا اجبار به تغییر دین
«شهاب»، یکی از پیروان آیین «یارسان»، به تازگی و در ظاهر، دین خود را تغییر داده است تا خانوادهاش را از فقر مطلق برهاند. او که یکی از قربانیان تبعیض در جمهوری اسلامی است، چندین بار تا مرحله گزینش برای استخدام پیش رفته بود اما هر بار از پذیرش او جلوگیری کردند. جوانانی مانند شهاب باید برای کسب حداقلیترین حقوق شهروندی خود مدعی باشند که به دین اسلام روی آوردهاند.
***
شهاب به این دلیل چنین تصمیمی را گرفته است که در قوانین جمهوری اسلامی، دین و باورهای او به رسمیت شناخته نمیشوند. بنابر اصل ۱۳ «قانون اساسی جمهوری اسلامی»، زرتشتیان، کلیمیها و مسیحیان بهعنوان تنها اقلیتهای دینی در ایران به رسمیت شناخته شدهاند و سایر اقلیتهای دینی دیگر به رسمیت شناخته نمیشوند.
این در حالی است که پیروان دین یارسان یکی از بزرگترین گروههای اقلیت دینی ایران به شمار میآیند. پیروان این اقلیت دینی پیشینه دین خود را چندین هزار سال پیش و خاستگاه پیدایش آن را در فلات ایران میدانند و مراسم و مناسک دینی را در عبادتگاههایی که «جمخانه» نامیده میشوند، برپا میکنند.
یکی دیگر از یارسانهایی که چندی پیش اظهار به مسلمانی کرده است، علت تغییر دین خود را عدم اطلاعات کافی و نیز ناآگاهی از مسایل دینی آیین یارسان و فقدان یک کتاب دینی با تفسیری جامع که بتواند به سوالات دینی او پاسخ دهد، بیان میکند. او میگوید: «چنین مسایلی ناشی از ایجاد محدودیتهایی هستند که توسط حکومت جمهوری اسلامی بر پیروان یارسان تحمیل میشوند. حتی مجوز چاپ کتب دینی و دسترسی کافی و یا اطلاع رسانی درست به آنها در خصوص فرایض دینیشان را با محدودیت مواجه میکند. هر چند برخی از کتابهای دینی یارسان در برخی کتابفروشیها موجود هستند اما هیچ ناشری اجازه چاپ چنین کتابهایی را ندارد و گردآورندگان یا مولفان که عمدتاً از جامعه یارسان هستند، با هزینه شخصی اقدام به چاپ و یا نشر این دست از کتب دینی به تعداد محدود میکنند.»
بیکاری و فقر تحمیل شده از سوی جمهوری اسلامی از جمله عواملی هستند که یارسانها را به یکی از محرومترین گروههای اجتماعی در ایران تبدیل کردهاند. به دلیل تبعیضها علیه این اقلیت دینی در امور استخدامی، بیشتر آنها به سوی مشاغل آزاد و کشاورزی روی آوردهاند و به خاطر شرایط سخت اقتصادی و خشکسالیهای چند سال گذشته، بسیاری از آنها وضعیت بسیار اسفباری را از سر میگذرانند.
یکی از یارسانها که در شهرستان صحنه زندگی میکند، در گفتوگو با «ایرانوایر» بیان کرد: «ما برای رسیدن به عدالت و رفع تبعیضهای گوناگون و نیز جلوگیری از بیحرمتیهای رسانهای بدون داشتن امکان و ابزار دفاع، تا کنون به اشکال مختلفی دست به اعتراض زدهایم. تا جایی که در سال ۱۳۹۲ سه تن از جوانانمان با اقدام به خودسوزی در برابر ارگانهای دولتی و مجلس، فریاد دادخواهی را در میان شعلههای آتش برآوردند و جان بر سر حقطلبی نهادند.»
او در همین رابطه میگوید: «پس از این وقایع اسفبار، فعالیتهای غیر متمرکز و پراکنده به منظور نیل به حقوق شهروندی در میان مردم یارسان به شکل منسجمتری ادامه یافت.»
بسیاری از جمعیت یارسانها ساکن استان کرمانشاه هستند، از اینرو حساسیتها و محدودیتهای بیشتری در این نقطه از کشور بر آنها اعمال میشود. افزون بر این استان، آنها در استانهای آذربایجان، زنجان، همدان، لرستان و نواحی شمالی ایران مانند کُردکوی نیز زندگی میکنند.
پیروان این آیین همچنین در شهرهایی نظیر تهران، شیراز و سایر شهرهای ایران هم به طور پراکنده به چشم میخورند.
جمخانه؛ مکانی که دیگر اجازه ساخت ندارد
یکی از دیگر مسایلی که سالها است دغدغه کنشگران اجتماعی یارسان بوده، کمبود جمخانهها در مناطق یارساننشین کشور است.
جلوگیری حکومت ایران از ساخت و ثبت جمخانهها نیز یکی دیگر از تبعیضهایی است که علیه این اقلیت دینی در ایران تحمیل میشود. یکی از پیروان این آیین در این باره میگوید: «در طول سالیان اخیر هیچگاه یارسانیها اجازه نداشتهاند آیین و مناسک دینی خود را آشکارا به جای بیاورند و این واقعیت ریشه در سیاستهای فرهنگ و اجتماعی جمهوری اسلامی ایران دارد.»
در برخی استانهای دیگر با جمعیت قابل توجهی از پیروان یارسان، برخی اماکن یا منازل شخصی به صورت جمخانه یا «تکیه» در میآیند که میتوان از آنها با عنوان جمخانههای فصلی نام برد. این مکانها فقط در ایامی که پیروان یارسان روزه هستند، موسوم به ایام سه روزه «مَرنو» یا «خاونکار»، برای امور مذهبی و عبادت مورد استفاده قرار میگیرند.
به گفته یکی از فعالان فرهنگی یارسان، تعداد دقیق و مشخصی از تعداد جمخانهها در ایران در دست نیست: «تعدادی از آنها جمخانههای بزرگ هستند که معمولا شناخته شدهاند اما برخی از جمخانهها نیز به صورت منطقهای مدیریت میشوند و تعدادشان نیز کم نیست.»
او میگوید تقریبا در حدود ۳۰۰ جمخانه در کشور وجود دارد. با این حال، در مجموع چهار عنوان جمخانه در ایران به ثبت رسیده است و دیگر جمخانهها غیررسمی هستند: «در تهران در حدود ۳۰ جمخانه بزرگ داریم و ۵۰ جمخانه کوچک نیز وجود دارد.»
در شهرستان صحنه که بیشتر جمعیت آن را پیروان یارسان تشکیل میدهند،روستاها فاقد جمخانه هستند و اندک جمخانههایی که در شهر و یا روستاها وجود دارند هم به پیش از انقلاب ۱۳۵۷ برمیگردند.
در شهرستان «دالاهو»، تنها شهر «کرند» و چند روستای دیگر جمخانه دارند که تاریخ ساخت آنها نیز به پیش از انقلاب بازمیگردد. دیگر روستاها یا فاقد مکان مذهبی بوده و یا مسجد و حسینیه در آنها احداث شدهاند.
روستای «توتشامی» از توابع شهرستان «دالاهو» یکی از اصلیترین قطبهای فرهنگی و مذهبی یارسان و همچنین محل اقامت خاندان «حیدری»، از خاندانهای بزرگ یارسان است. با وجود مرکزیت و تقدس توتشامی، این روستا جمخانه ندارد و تنها مکان گردهمایی مذهبی، تکیه خاندان حیدری است.
بسیاری از جوانان یارسانی در نتیجه چنین فشارهایی تصمیم به مهاجرت از ایران میگیرند؛ مهاجرتی که با سختیهای پرفراز و نشیب و اغلب پر خطر برای آنها بوده است. کمبود اطلاعات و عدم آشنایی گروههای مدافع حقوق بشر در این باره، روند اقامت را برای مهاجران یارسانی دشوارتر میکند.
بسیاری از آنها که نمیتوانند مهاجرت کنند، مجبور میشوند تا همانند شهاب، با پنهان کردن باورها و اعتقادات شخصی، خود را مسلمان بنامند تا حداقلیترین حقوق شهروندی خود را به دست آورند.
دنیا اون موقع زیباست که هرکسی با هر نظر یا دین یا هر رنگی کنار هم زندگی کنیم و به هم احترام بذاریم. به امید اون روز درهمه جای جهان.
AntwortenLöschen